سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زمان ب هنر

باید آهسته نوشت ، با دل خسته نوشت،

با لب بسته نوشت،گرم وپررنگ نوشت،

روی هر سنگ نوشت،تا بدانند همه، تا بخوانند همه،

که اگر دوست نباشد دل نیست

ارسال شده در توسط behnam tadi
وظیفه‌ی زن و مرد، ای حکیم، دانی چیست؟

یکی‌است کشتی و آن دیگریست کشتیبان

چو ناخداست خردمند و کشتی‌اش محکم

دگر چه باک ز امواج و ورطه‌ی طوفان

همیشه دختر امروز، مادر فرداست

ز مادرست میسر، بزرگی پسران

ارسال شده در توسط behnam tadi

پیشاپیش روز مادر مبارک

گویند مرا چو زاد مادر.... پستان به دهان گرفتن آموخت
شب ها برِ گاهواره? من.... بیدار نشست و خُفتن آموخت
دستم بگرفت و پا به پا بُرد.... تا شیوه? راه رفتن آموخت
یک حرف و دو حرف بر زبانم.... الفاظ نهاد و گُفتن آموخت
لبخند نهاد بر لبِ من.... بر غُنچه? گل، شکُفتن آموخت
پس هستیِ من، ز هستیِ اوست.... تا هستم و هست، دارمش دوست.

شعر.... زنده یاد ایرج میرزا


ارسال شده در توسط behnam tadi

. .. دیشب با خدا دعوایم شد ...... با هم قهر کردیم .....
فکر کردم دیگر مرا دوست ندارد ...... رفتم گوشه ای نشستم .... چند قطره اشک ریختم..... و خوابم برد .....
صبح که بیدار شدم .... مادرم گفت ... نمیدانی از دیشب تا صبح چه " بارانی " می آمد


ارسال شده در توسط behnam tadi
هیچ کس ویرانیم را حس نکرد

وسعت تنهائیم را حس نکرد

در میان خنده های تلخ من گریه پنهانیم را حس نکرد

در هجوم لحظه های بی کسی درد بی کس ماندنم را حس نکرد

آن که با آغاز من مانوس بود

لحظه پایانیم را حس نکرد

ارسال شده در توسط behnam tadi
<      1   2   3   4   5   >>   >