سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زمان ب هنر

امروز‏ ‏‏ ‏برات‏ ‏‏ ‏خوب بود
ارسال شده در توسط behnam tadi
امروز‏ ‏‏ ‏برات‏ ‏‏ ‏خوب بود
ارسال شده در توسط behnam tadi

کاهی‏ ‏خدا چیزی‏ ‏‏ ‏را‏ ‏ازت‏ ‏‏ ‏می‏ ‏گیرد تا‏ ‏‏ ‏صد‏ ‏چیز دیگر‏ ‏بهت‏ ‏‏ ‏دهد‏ ‏‏ ‏‏ ‏‏ ‏فقط‏ ‏‏ ‏امتحانیست‏ ‏‏ ‏بین‏ ‏این‏ ‏‏ ‏فاصله‏ ‏‏ ‏گرفتن و‏ ‏‏ ‏دادن


ارسال شده در توسط behnam tadi

من این شک.ایه رو خیلی دوست دارم میزارم که باشد دیگران هم استفاده کنند:
خدایا کفر نمیگویم پریشانم.......
چه میخواهی تو از جانم؟؟؟؟؟؟
مرا بی آنکه خود خواهی اسیر زندگی کردی.
خداوندا
اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی
لباس فقر پوشی....
غرورت را برای تکه نانی به زیر پای نامردان اندازی وشب آهسته وخسته.....
تهی دست وزبان بسته به سوی خانه باز آیی....
زمین و آسمان را کفر میگویی.
نمیگویی؟؟؟
خداوندا
اگر در روز گرماخیز تابستان
سرت بر سایه ی دیوار بگشایی
لبت بر کاسه ی مسی قیر اندوز بگذاری
و قدری آن طرف تر.......
عمارت های مرمری بینی
و اعصابت برای سکه ای این سو و آن سو در روان باشد......
زمین و آسمان را کفر میگویی..
نمیگویی؟؟؟؟؟؟
خداوندا
اگر روزی بشر گردی..
زحال بندگانت با خبر گردی..
پشیمان میشوی از غصه ی خلقت..
از این بودن..
از این بدعت..
"خداوندا تو مسئولی"
خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است..
چه رنجی میکشد آن کس که انسان است و از احساس سرشار است...


ارسال شده در توسط behnam tadi

یک سخنران معروف در مجلسی که دویست نفر در آن حضور داشتند یک اسکناس بیست دلاری را از جیبش بیرون آورد و پرسید :
چه کسی مایل است این اسکناس را داشته باشد؟

دست هم حاضران بالا رفت . سخنران گفت : بسیار خوب ، من این اسکناس را به یکی از شما خواهم داد ولی قبل از آن میخوام کاری بکنم .

سپس در برابر نگاه های متعجب دیگران اسکناس را مچاله کرد و باز پرسید :

چه کسی هنوز مایل است این اسکناس را داسته باشد ؟

و باز دستهای همه حاضران همه بالا رفت. این بار مرد اسکناس مچاله شده را به زمین انداخت و چند بار آن را لگد مال کرد و با کفش خود آن

را روی زمین کشید . بعد اسکناس را برداشت و پرسید :
چه کسی هنوز مایل است این اسکناس را داشته باشد؟

و باز دست همه بالا رفت . سخنران گفت : با این همه بلاهایی که من بر سر این اسکناس آوردم از ارزش
اسکناس چیزی کم نشد و شما خواهان آن هستید

و ادامه داد :
در زندگی واقعی هم همین طور است . ما در بسیاری موارد تصمیماتی که میگیریم و یا با مشکلاتی که رو به رو میشویم ، خم میشیم ، مچاله میشم

و لگد مال میشیم و احساس میکنیم که دیگر پشیزی ارزش نداریم ، ولی این گونه نیست و صرف نظر از
اینکه چه بلایی سرمون اومده ، هرگز ارزش خود را از دست نمیدهیم

و هنوز هم برای افرادی که دوستمان دارند ، آدم پر ارزشی هستیم .


ارسال شده در توسط behnam tadi
   1   2   3   4      >