سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زمان ب هنر

من این شک.ایه رو خیلی دوست دارم میزارم که باشد دیگران هم استفاده کنند:
خدایا کفر نمیگویم پریشانم.......
چه میخواهی تو از جانم؟؟؟؟؟؟
مرا بی آنکه خود خواهی اسیر زندگی کردی.
خداوندا
اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی
لباس فقر پوشی....
غرورت را برای تکه نانی به زیر پای نامردان اندازی وشب آهسته وخسته.....
تهی دست وزبان بسته به سوی خانه باز آیی....
زمین و آسمان را کفر میگویی.
نمیگویی؟؟؟
خداوندا
اگر در روز گرماخیز تابستان
سرت بر سایه ی دیوار بگشایی
لبت بر کاسه ی مسی قیر اندوز بگذاری
و قدری آن طرف تر.......
عمارت های مرمری بینی
و اعصابت برای سکه ای این سو و آن سو در روان باشد......
زمین و آسمان را کفر میگویی..
نمیگویی؟؟؟؟؟؟
خداوندا
اگر روزی بشر گردی..
زحال بندگانت با خبر گردی..
پشیمان میشوی از غصه ی خلقت..
از این بودن..
از این بدعت..
"خداوندا تو مسئولی"
خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است..
چه رنجی میکشد آن کس که انسان است و از احساس سرشار است...


ارسال شده در توسط behnam tadi